وقتی عاشقش شدم که دیدم
هیچوقت دلمو نشکست
هیچوقت بهم نه نگفت
همیشه در جواب بچه بازیهام
خندید و گفت: عاشق همین کاراتم...
خدایا جای سوره ای به نام عشق در قرآنت خالیست ؛
که اینگونه آغاز شود :
قسم به روزی که دلت را میشکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت......
اشکهایم که می ریزند ،
دیری نمی پاید که قندیل می بندند ؛
عجیب سرد است ، هوای نبودنت ....
رد گام هایت را که می گیرم
از تو دور تر می شوم
گویی کفش هایت را بر عکس پوشیده ای
میگفتند:
سختی ها نمک زندگــــــی است
امّا چرا کسی نفهمید
"نمــــــک" برای من که خاطراتم زخمی است
شور نیست
مزه "درد" میدهد
هیچ وقت نفهمیدم...
چرا درست همان کسی که...
فکر میکنی با همه فرق دارد...
یک روز...
مثل همه...
تنهایت میگذارد...؟!!
رویا هایم نیز با من غریبه شده اند !
هر وقت سراغشان را می گیرم ،
خیالی بودنشان را به رخم می کشند ...
بعد از تو جای خالی دلم ؛
مثل کفش های سیندرلا ،
اندازه ی هیچ یک از مرمان شهر نمی شود ؛
حتی به زور !..!!.
ϰ-†нêmê§ |